داشتن زندگی موفق و رضایتبخش در گرو برآورده ساختن و ایجاد تعادل بین نیازهای عقلی، روحی - روانی، جسمی و جنسی انسان است. هر کدام از این نیازها اهمیت و جایگاه ویژه ای در زندگی دارند.
نیاز جنسی از جمله موضوعاتی است که نه تنها متخصصان بهداشت روان جامعه به آن کمتر توجه داشته اند بلکه همسران نیز از درجه اهمیت آن غافل اند.
وجود و پایداری یک «رابطه جنسی رضایتبخش» تنها نشانه ای از یک رابطه عاشقانه نیست بلکه عامل مهمی در ایجاد رابطه ای صمیمی، رضایتبخش و ماندگار است. رابطه جنسی بخش مهمی از نیازهای هیجانی و احساسی ما را برآورده می کند و رضایت زناشویی را افزایش می دهد.
در گذشته یکی از مهمترین دلایل ازدواج و برقراری رابطه جنسی، فرزندآوری بود و بیشتر همسران پس از داشتن تعدادی فرزند، رابطه جنسی را قطع می کردند و یا به کیفیت این رابطه اهمیت چندانی نمی دادند؛ اما در دنیای کنونی دیدگاه افراد نسبت به رابطه جنسی و روش استفاده از آن تغییر کرده و مهمترین انگیزه افراد از برقراری رابطه جنسی «کسب لذت» است؛ پس بدیهی به نظر می رسد که همسران از همان ابتدای ازدواج به کیفیت این رابطه و اهمیت آن در زندگی زناشویی شان دقت ویژه ای داشته باشند.
نخستین درس در آموختن درست رابطه جنسی؛ تغییر نگرش است. بدبختانه بیشتر زن و شوهرها می پندارند که معنی رابطه جنسی یا زناشویی فقط انجام «نزدیکی» است، در حالی که این تفکر باعث می شود همسران نه تنها خود را از لذت دیگر تعامل های جنسی به ویژه جنبه های عاطفی آن محروم کنند، بلکه اگر به هر دلیل برای هر کدام عذری ایجاد شود (از انواع بیماری تا شرایطی کاملا طبیعی مثل دوران قاعدگی) رابطه زناشویی آنها تعطیل می شود و این به ویژه در درازمدت، برای زندگی زناشویی زیانبخش است.
وقتی از رابطه جنسی صحبت می شود، منظور انواع تعامل ممکن بین دو طرف است که می تواند از یک معاشقه ساده بدون نیت رسیدن به ارگاسم تا رفتار جنسی همراه با اوج لذت جنسی برای یکی یا هر دو طرف یا در نهایت همراهی آن با نزدیکی جنسی باشد.
سکس، تنها بخشی از رابطه است که نیازمند صمیمیت و ارتباط نزدیک است. همسرانی که به تعاملاتی مانند نحوه صحبت کردن، گوش دادن به یکدیگر، درک متقابل و داشتن روحیه همکاری و همدلی با همسر، حل تعارضات و اختلافات، مدیریت مالی خردمندانه، همکاری در نگهداری و تربیت فرزندان، گذاشتن وقت با کیفیت با یکدیگر و داشتن تماس جسمانی اهمیتی نمی دهند، در مورد آن اطلاعات کافی ندارند یا در این حیطه ها تعامل مناسب و سازنده ای ندارند، نمی توانند انتظار داشته باشند که در رابطه جنسی ارتباط رضایتبخشی برقرار کنند؛ بنابراین رابطه جنسی تنها برقراری تماس فیزیکی - جنسی بین زن و شوهر نیست، بلکه خود این ارتباط نیازمند مقدمات بسیاری است که به فراتر از تختخواب برمی گردد.
بسیار شایع است که همسران به دلایلی از جمله خستگی ناشی از کار، استرس های فرزندپروری، بیماری یا برآورده نشدن انتظارها و نیازهایشان، تمایلی به برقراری ارتباط نشان نمی دهند و زمانی که این کناره گیری از صمیمیت فیزیکی و کلامی یا جنسی به طول می انجامد، آسیب های بسیاری را برای خانواده ایجاد می کند؛ آسیب هایی که گاهی دامنگیر شخص و گاهی هم دامنگیر زندگی همسران می شود.
غفلت از اهمیت «در ارتباط بودن» باعث می شود که بسیاری از دلایل و نیازهایی که به خاطر آن زندگی زناشویی را تشکیل داده ایم فراموش شوند و زمانی متوجه آسیب شویم که دامنه آن گسترده شده و زخم های عمیق و جبران ناپذیری ایجاد شده است.